مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است




مهدیار دلکش


 شب است 

کافه‌ها تعطیل شده‌اند

صندلی‌ها در سکوت

حرف‌های آدم‌ها را بالا می‌آورند


هربار در تاریکی دست فرو بردم

تاریکی تازه‌ای به دست آوردم

هربار خندیدم

غم تازه‌ای از راه رسید

سال‌هاست از دهان این کلبه

دودی بلند نشده است


قطار چگونه می‌تواند این همه غم را حمل کند

سنگینم

در سکوت جنگل

هوهوی قطاری

چی‌چی غمی

پیچیده است

فقط پرنده‌ها می‌توانند بدون کوله‌ سفر کنند


گل‌های کافه‌ها

دیگر بو نمی‌دهند

گل‌ها بوی‌شان را برده‌اند

در باغ‌های بی‌حصار

در جنگل‌های ساکت دور

آن‌جا که قطارها

کوله‌ها را زمین می‌اندازند

و به آسمان می‌روند





یک. و شاید سیگار / اختراع سرخ‌پوستی بود / که می‌خواست به معشوقه‌اش / پیام کوتاه بدهد. (آریا معصومی)


مهدیار دلکش




   فیلمی پر از استعاره‌ و شعر. نیازمند دقت و حوصله برای کشف لایه‌ی دوم و پشتی فیلم.

   تارکوفسکی یک شاعر است؛ یک عارف؛ شاید یک فیلسوف؛ و در آخر، یک کارگردان. او در آخرین فیلمش، از ایمان می‌گوید و امید؛ در عصری که مدرنیته، جای سنت و دین را تنگ کرده است و در حال پس‌زدن آن‌هاست. درختی که اگر با ایمان و امید آبیاری نشود، خواهد خشکید. 

   در آغاز، فقط یک کلمه بود؛ یک راز. و آن شاید خدا بود.


مهدیار دلکش



مهدیار دلکش


در دیالوگی از فیلم بیفور سانست گفته می‌شود که «افرادی که مهربان‌تر و سخت‌کوش‌تراند و برای بهترشدن دنیا تلاش می‌کنند، علاقه و اشتیاقی به رهبر بودن ندارند.»

حرفی که بسیار آن را می‌پسندم و با آن هم‌دل هستم. به تاریخ بشریت نگاه کنید. کسانی که حاضر می‌شوند انسان‌هایی را بکشند (با عناوین مختلف از جمله دستور و صلاح دین، انقلاب، کشور و ... ) تا در صدر بمانند، هرگز افراد باصلاحیتی برای رهبری نیستند. و اساسا افرادی که انسان‌دوست هستند، با انقلاب و جنگ مخالف‌اند؛ حتی اگر در کشوری دیکتاتوری زندگی کنند. چرا که انقلاب برابر است با کشته‌شدن انسان‌ها و به روی کارآمدن رهبری با فکر متفاوت اما هم‌چنان خون‌ریز و قدرت‌طلب. این‌جاست که به اهمیت اصلاحات پی می‌بریم. به تنها راه انسان‌دوستانه برای داشتن زندگی‌ای بهتر و جامعه‌ای که در آن تمامی افراد، با سلایق گوناگون زندگی می‌کنند؛ بدون آن‌که حق دیگری را برای زیستن نادیده بگیرند. راه اصلاحات، صبوری می‌خواهد و شفقت.


مهدیار دلکش