مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است





مهدیار دلکش






  

در مدار مهر

صدیق قطبی

افق علم

صدو‌هشتاد‌و‌چهار صفحه

شش‌هزار‌وپانصد تومان


   کتابی‌ست در شاخه‌ی اخلاق و راه‌ و ‌رسم زندگی، با سه محورِ: طلبِ حقیقت، زیبایی و خیر؛ پر است از نقل‌قول‌های نویسنده‌ها، متفکران، بزرگان و کتاب‌های مختلف که به خوبی توسط صدیق قطبی دست‌چین شده‌اند و در جای خود نشسته‌اند. با توجه به این‌که کتاب در قطع جیبی-پالتویی و خوش‌خوان است، پیشنهاد می‌کنم که این کتاب را بخوانید و قسمت‌هایی از آن را برای خود بنویسید و در مقابل چشمان‌تان بگذارید تا فراموش‌شان نکنید. 💫


برشی از کتاب:


یوستین گوردر در فرازی از یک داستان، اشاره‌ی تامل‌انگیزی درباره‌ی پرسش‌کردن دارد: «پرسیدم: چرا تعظیم می‌کنی؟

گفت: ما توی سیاره‌مان، همیشه وقتی کسی سوال هوشمندانه‌ای بکند، تعظیم می‌کنیم.

گفتم: پس وقتی می‌خواهید به کسی احترام بگذارید، چه‌کار می‌کنید؟

او گفت: سعی می‌کنیم سوالی هوشمندانه مطرح کنیم.

چرا؟

او گفت: ببین! برای پاسخ که تعظیم نمی‌کنند. هیچ جوابی آن‌قدر صحیح نیست که شایسته‌ی تعظیم باشد.

و بعد ادامه داد: کسی که تعظیم می‌کند، خم می‌شود. تو نباید در مقابل یک پاسخ خم‌‌ شوی.

پرسیدم: چرا نه؟

چون پاسخ فقط بخشی از راه است که پشت سر گذاشته شده، این «سوال» است که همیشه به پیش رو اشاره دارد.» 




مهدیار دلکش


     فیلم آقای آنجلوپولوس نیازمند حوصله و تامل زیادی است. حتما باید دوبار آن را دید تا نشانه‌ها و استعارات فیلم را درست فهمید. ما با یک شعر مواجهیم. یک شعر کامل و یک فلسفه‌‌ی قوی. یک نقد جدی بر هستی و خدا. و بازی عالی دو کودک که بیننده را با خود همراه می‌کنند.



مهدیار دلکش




مهدیار دلکش



جامانده از کوچ

کشتی‌ها را تماشا می‌کند

دود کشتی‌ها

دود پیپ‌های ملوانان

به آسمان می‌رود

و چیزی از آسمان

به زمین نمی‌آید

خورشید پشت ابر

فانوس دریایی در خواب

ماهی‌ها رفته‌اند


صدایش را از یاد برده است

و در این عصر خاکستری

به معنی بال‌هایش فکر می‌کند

نهنگ‌ ساحل را برای خودکشی ترجیح می‌دهد

و مرغ دریایی

نشستن و تماشا را



یک. دست‌های ما / کوتاه بود / و خرماها / بر نخیل / ما دست‌های خود را بریدیم / و به سوی خرماها / پرتابکردیم / خرما فراوان بر زمین ریخت / ولی ما دیگر / دستنداشتیم! (کیومرث منشی‌زاده)


مهدیار دلکش