مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
غلطه که بعضیا مرگو سیاه می دونن؛ نیس! مرگ برای من سفیده! سفید ِ سفید نه! سفید ِ استخونیه! شاید بپرسی چرا سفید ِ سفید نیس؟ اگه بپرسی میگم به خاطر ترس از گناهام! ولی هر چی که هست مرگو سفید می بینم! سفید می دونم!    دوس دارم توی جنگل بمیرم. وقتی مه آلوده. وقتی نسیم می وزه. اگه یه تپه ی سرسبزم باشه خیلی خوبه. دوس دارم زیر لبم یکی از شعرای سهرابو زمزمه کنم. بعد وقتی به حس ِ سهراب موقع نوشتن شعر رسیدم، پاشم برم لب رود وضو بگیرم. یه کمم پاهامو بذارم توی آب تا مولکولای آبو خوب بفهمم. قشنگ سرد ِ سردم که شد، برم دو رکعت نماز ِ "خدا جون دوست دارم" بخونم. بعدشم دراز بکشم روی چمنا. نم نم بارون بگیره. بعد یه کبوتر سفید استخونی یواش یواش پر بزنه و اوج بگیره.    داشتم فوتبالیست ها نگاه می کردم. مامانم گفت زودتر مشقاتو تموم کن. شام خونه ی مامان بزرگیم. من نیم ساعت دیگه می خوام برم. بابام ۳ ساعت دیگه میاد. با من میای یا با بابات؟ کنترلو برداشتم و تلویزیونو خاموش کردم. مدادمو برداشتم و گفتم: با تو میام! گفت: پس زود باش!
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">