مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
من اکسیژن های خودم را نفس می کشم. من همیشه طعم تنهایی را در جمع می چشم. من واژه ها را از درخت احساس خودم می چینم. دنیا را از دریچه های احساس خودم می بینم. من با سرانگشتم لطافت برگ را لمس می کنم. با کبوتر بر سر عاشقی بحث می کنم. من لبخند یک کودک را دیوانه می شوم. برای همه سقف و در خود ویرانه می شوم. من گاهی دوست یک خروس می شوم. گاه مثل یک کودک خیلی لوس می شوم. من گاهی برای خدا دست تکان می دهم. شعرهایم را به رسم هدیه به آسمان می دهم.      یه بازیه دیگه! محیا منو به بازیه دیگه دعوت کرد. بازی از این قراره که باید اسم بهترین کتابی رو که تا حالا خوندید به همراه بهترین قسمت یا پاراگرافش، بنویسید. منم نمی تونستم کتابی به جز هشت کتاب رو انتخاب کنم. یعنی خیانت بود اگه انتخاب میکردم! بهترین قسمتشم همین یه جمله س به نظرم: خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند! همه دعوتید اگه خواستید بازی کنید!
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">