روزی که بمیرم
بلبل ها سر ساعت همیشگی خواهند خواند
آب، با سرعت همیشگیش
از ساقه ی درختان بالا خواهد رفت
و همه ی شاخه ها
به ساز باد خواهند رقصید
آن روز
رادیوی اتوبوس ها و تاکسی ها روشن خواهد بود
و مجری رادیو
با صدای بلند، به همه صبح بخیر خواهد گفت
آن روز
هیچ غسالی مرخصی نخواهد گرفت
و همه ی ماشین ها
راه را برای آمبولانس ها باز خواهند کرد
+ به عنوان خانه ی ابدی، اینجا و اینجایم آرزوست.
+ گاه زخمی که به پا داشته ام / زیر و بم های زمین را به من آموخته است (پدرم سهراب)
+ نمی دونم چرا توی زندگی من هی نمیشه. (مسعود شست چی – سریال مرد دوهزارچهره)
+ از هیچ کس ساخته نیست که بداند دیگری چه اندازه از راه را پیموده است. (هرمان هسه - کتاب سیذارتا)
+ ای باد شرطه! برخیز لطفن!