مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
اسلام، دین تفکر و تعقل است. و تقلید کورکورانه و خرافه پرستی در آن جایی ندارد. گفته شده که یک ساعت تفکر، برتر از هفتاد سال عبادت است. در آیه ی 73 سوره ی فرقان آمده : {بندگان واقعی خداوند} کسانی اند که چون آیات پروردگارشان به آنان یادآوری شود، چشم و گوش بسته با آن ها روبه رو نمی شوند. بلکه در آن ها می اندیشند و آن ها را از روی بصیرت باور می کنند.    هم چنین در آیه ی 18 سوره ی زمر آمده: آنان که برای دستیابی به حقیقت، به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می کنند، اینانند که خدا آنان را راه نموده است و اینانند خردمندان.    عده ای هستند که مردم را به ساده زیستی (و اخیرن حذف مرغ از وعده های غذایی) دعوت می کنند اما گردن هایشان از تنه ی درخت هم کلفت تر است و حساب های بانکیشان، روز به روز صفر می زاید. خداوند در آیه ی 44 سوره ی بقره، به این قماش خطاب می کند که: "آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید؟ با این که شما کتاب آسمانی را می خوانید؟ آیا نمی اندیشید؟"    بارها و بارها در قرآن، دلیل برتری و سعادت انسان ها –فارغ از دین و جنسیت- ایمان به خدا و عمل نیک ذکر شده است. در آیه ی 124 سوره ی نسا آمده است: "و هر کس کارهایی شایسته انجام دهد و باایمان باشد – مرد باشد یا زن- به بهشت درمی آید و به اندازه ی چیزی که پرنده به منقار می گیرد، به آنان ستم نمی شود."    هم چنین در آیه ی 62 سوره ی بقره آمده است: "آنان که ایمان آورده اند (مسلمانان) و آنان که یهودی اند، و نیز مسیحیان و صابئان بدانند که این عناوین کارساز نیست. بلکه کسانی که واقعن به خدا و روز قیامت ایمان دارند و کار شایسته می کنند، پاداش ایمان و عمل خود را نزد پروردگارشان خواهند داشت و هیچ ترسی آنان را فرا نمی گیرد و اندوهگین نمی شوند."    آیه ی 112 سوره ی بقره می گوید: "چنین نیست که یهودی یا مسیحی بودن کارساز باشد، بلکه هر کس تسلیم خدا باشد و با تمام وجود به او گرایش یابد و نیکوکار باشد، پاداش تسلیم و نیکوکاری خود را نزد پروردگارش خواهد داشت و هیچ ترسی آنان را فرو نمی گیرد و اندوهگین نمی شوند."    در آیه ی 42 سوره ی اعراف آمده است: "و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند – ما هیچ فردی را جز به اندازه ی توانش تکلیف نمی کنیم – اینان اهل بهشتند و در آن جاویدانند."    آیه ی 40 سوره ی مومن نیز می گوید: "هر که در این جهان کار بد کند، جز همانند آن در آخرت سزا داده نمی شود و کسانی که کار شایسته کنند – مرد باشد یا زن – بدین شرط که باایمان باشند، به بهشت درمی آیند و در آن جا بی حساب (بی آن که عوضی از آنان خواسته شود) روزی داده می شوند."    یکی از موضوعاتی که این روزها تنش های بسیاری را به وجود آورده است، تفاوت دیدگاه ها و برداشت های متفاوت افراد از دین است. در این میان، کسانی که داعیه ی دینداری دارند –که البته به دلایلی که در ادامه می آید ادعای بسیار غلطی دارند- به خود اجازه ی تجاوز به عقیده ی دیگران را می دهند و می خواهند همه را به اجبار به راهی بکشانند که خود می روند. و متاسفانه مشکلات زیادی را برای دگراندیشان و مخصوصن جوانان ایجاد کرده اند. سوالی که پیش می آید این است که این قماش، این جسارت را از کجا آورده اند؟ با کدام مجوز همه را شبیه خود می خواهند وقتی که خداوند در آیه ی 41 سوره ی یونس خطاب به پیامبرش می فرماید: "و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من از آن من، و عمل شما از آن شماست. شما از آن چه من می کنم برکنارید و من نیز از آن چه شما می کنید برکنارم." آیا این ها از پیامبر و خدا هم به ما نزدیک تر هستند که مدام در زندگی ما سرک می کشند؟! چگونه است که عکس العمل در برابر کسی که پیامبر خدا را تکذیب می کند، عبور کردن است اما عکس العمل در برابر دختری که مویش بیرون است یا خانه ای که ماهواره دارد، هجوم و حمله و تحقیر است؟! اصلن چرا باید این ها عمل محسوب شود که حالا عکس العملی بخواهد؟! چرا باید حقوق انسانی نادیده گرفته شود؟ چرا برای کشاندن دیگران به دین – بهتر است بگویم تعریف این عده از دین- متوسل به زور می شوند وقتی که آیه ی 256 سوره ی بقره می گوید که: در گرایش مردم به دین اجباری نیست. زیرا راه درست به خوبی از راه نادرست مشخص شده است...    آیه ی 20 سوره ی آل عمران را بخوانید و ببینید که برخورد با غیرمسلمانان چگونه باید باشد:" ...{ای پیامبر} اگر با تو به محاجه برخاستند و گفتند: اختلاف ما از روی ستم و برتری جویی نیست، بلکه فهم و برداشت ها گوناگون است، به آنان بگو: من با تمام وجود تسلیم خدا هستم. و کسانی که مرا پیروی کرده اند نیز این گونه اند. و به اهل کتاب و به مشرکان که از کتاب آسمانی بی بهره اند، بگو: آیا شما تسلیم خدا شده اید؟ پس اگر تسلیم شوند، هدایت یافته اند. و اگر روی بتابند، بر تو فقط ابلاغ پیام است و خداوند به حال و کار بندگان بیناست."    می بینیم که تسلیم بودن در مقابل خدا برابر با هدایت یافتگی ست و جالب است که خدا حتا در برابر کسانی که تسلیمش نمی شوند هم، برخوردی از پیامبرش نخواسته است. اما چند آیه ی زیبای دیگر در همین رابطه:    آیه ی 104 سوره ی انعام: "همانا از جانب پروردگارتان، روشنگری هایی برای شما آمده است. پس هر که در آن ها بنگرد و آن ها را دریابد به سود خود اوست. و هر که کور گردد و آن ها را درنیابد، به زیان خود اوست. و من بر شما نگهبان نیستم تا بتوانم دل هایتان را به سویی که می خواهم بکشانم."    آیه ی 107 سوره ی انعام: "{ای پیامبر} و اگر خدا می خواست آنان مشرک نمی شدند، و ما تو را نگهبان امور زندگی آنان قرار نداده ایم. و تو عهده دار رفتار و باورهای دینی آنان نیستی."    این آیه ی 107 سوره ی انعام، در مورد مشرکان است. حال آیا این حکومت بالاتر از پیامبر و این مردم مشرک تر از مشرکان زمان پیامبرند که عده ای خود را عهده دار رفتارها و باورهای ما می دانند؟!    آیه ی 54 سوره ی عادیات: "ای پیامبر! حال که این کافران بر کفر و سرکشی خود پای می فشارند، از آنان روی برتاب و با آنان درباره ی حق بحث و جدال مکن که بر تو ملامتی نیست، زیرا تو حجت را بر آنان تمام کرده ای." می بینیم که حتا در برابر کافران هم بحث و جدل کردن منع شده است. حتا پیامبر هم با همه ی بزرگیش، منع شده است.    آیه ی 23 سوره ی غاشیه می گوید: "... {ای پیامبر} پیوسته همگان را تذکر ده، مگر کسی را که از تذکر تو روی برتابد و کفر ورزد."    می بینیم که خداوند بزرگترین بنده ی خودش را از تذکر دادن به کسانی که تذکر را دوست ندارند، منع کرده است. و در این آیه، نه خبری از ون است؛ نه کلانتری؛ نه عملیات راپل و نه چیزهایی از این قبیل.    و اینجاست که  تیر خلاص را آیه ی 99 سوره ی یونس به دینخواهان تفنگ به دست می زند: " {ای پیامبر} و اگر پروردگار تو می خواست، قطعن همه ی کسانی که در این جهانند، یکسره ایمان می آوردند. ولی خدا چنین نخواسته است. اینک آیا تو می خواهی مردم را بی آن که خود خواسته باشند وادار کنی تا ایمان بیاورند؟ نه تو بر این کار توانایی و نه این گونه ایمان کارساز است." به جمله ی آخرش توجه کنید: "و نه این گونه ایمان کارساز است."    شرایط زندگی و محیط زندگی افراد، مختلف ست. و نمی توان برای همه ی انسان ها، راه مشترکی تعیین کرد. در همین رابطه، آیه ی 84 سوره ی اسرا می گوید: "{ای پیامبر} بگو: هر کسی بر اساس ساختار روانی خود عمل می کند. پس پروردگار شما بهتر می داند که چه کسی راه یافته تر است."    هم چنین در آیه ی 7 سوره ی طلاق آمده است: خدا هیچ کس را جز به قدر آن چه به او داده است تکلیف نمی کند. دیری نخواهد گذشت که خدا پس از سختی، آسانی پدید می آورد. کاش با خواندن این آیه ها، تعداد قاضی های جامعه مان کمتر شود.    دین گویان جامعه ی ما، اصرار عجیبی بر پیچیده و سخت نشان دادن روز قیامت و ایجاد وحشت در میان مردم دارند. -درست شبیه همان کاری که کشیش ها برای رسیدن به پول بیشتر در قبال اعتراف گیری از مسیحیان انجام می دادند.- اما واقعیت امر چیز دیگری ست. رحم و مهربانی خداوند، بر خشم و غضبش سبقت دارد. این آیه ها را بخوانید تا منش خداوند را بهتر بشناسید:    آیه ی 31 سوره ی نسا : اگر از کبیره های آن چه از آن نهی می شوید، اجتناب کنید، گناهان صغیره ی شما را از شما می زداییم و آن ها را می آمرزیم و شما را به جایگاهی ارجمند (بهشت و قرب خویش) درمی آوریم.    آیه ی 48 سوره ی نسا : انکار قرآن شرک است و قطعن خدا این گناه را که به او شرک ورزیده شود، نمی آمرزد و کمتر از آن را برای هر که بخواهد می آمرزد...    آیه ی 116 سوره ی نسا : مخالفت با پیامبر، در ردیف شرک به خداست و قطعن خداوند این گناه را که به او شرک ورزیده شود، نمی آمرزد و کمتر از آن را برای هر که بخواهد می آمرزد...    آیه ی 53 سوره ی نسا : بگو: ای بندگان من که با شرک یا ارتکاب گناهان دیگر بر خویشتن ستم کرده اید، مبادا از رحمت خدا ناامید شوید؛ چرا که خدا همه ی گناهان حتا شرک را در صورتی که توبه کنید می آمرزد. همانا اوست که بسیار آمرزنده و مهربان است. بله؛ این چنین پروردگار مهربانی داریم ما.    می خواهم این تلاشم را با آیه ی 77 سوره ی مائده به سرانجام برسانم. روی این آیه، با پیشانی های داغ زده است. با کسانی که در پوسته ی دین، متوقف مانده اند. خداوند به پیامبرش می گوید: "بگو ای صاحبان کتاب های آسمانی، در دینتان از آن چه بایسته است فراتر نروید که آن نارواست..." باقی بقایتان!   * شما از آن چه من می کنم برکنارید و من نیز از آن چه شما می کنید برکنارم - آیه ی 41 سوره ی یونس- + همه ی ترجمه ها از آقای سید محمدرضا صفوی و براساس تفسیر المیزان بود. + این سخنرانی رو گوش کنید؛ و این پژوهش رو بخونید. در مورد حدود حجابن و بسیار عالین. مطالبی توشون گفته میشه که دونستنشون واجبه. دونستن این حقایق دینمون واجبه. این پستمم پارسال نوشتم. و آیه هایی رو که اونجا نوشتم، اینجا تکرار نکردم. + هرگز یک تن آدمی، گناهکار گناهکار یا پاک پاک نیست. (سیذارتا – هرمان هسه) + ماه رمضونای قبل، هر روز یه جز از قرآن رو می خوندم. ولی امسال تصمیم گرفتم فقط معنیش رو بخونم و اونایی که دلنشین تر و قشنگ ترن رو توی یه دفتر بنویسم. کلن شد 343 آیه. آیه هایی که توی این پست نوشتم و آیه هایی که توی پست بعد خواهم نوشت، گلچین این 343 آیه ن. این پستی که خوندین و اون پستی که خواهید خوند، حاصل بیش از 150 ساعت،  کلنجار رفتن بنده ی کمترین با قرآن است. + یه نفر، بی خوابه تا سحر / هی بی تاب یه سفر / بی تاب شنیدن یه خبر / تا سحر
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">