مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
اشک هایی که دیشب زیر دوش حمام ریختم حالا از تمام لوله ها عبور کرده و به فاضلاب اصلی شهر رسیده ست خورشید با دستانش قطره ها را بالا خاهد برد و تا ساعاتی دیگر بارانی خاهد بارید که تو دوستش خاهی داشت   * تیتر از حامد عسگری یک. کنار تو تنهاتر شده ام / از تو تا اوج تو، زندگی من گسترده است / از من تا من، تو گسترده ای / با تو برخوردم، به راز پرستش پیوستم / از تو به راه افتادم، به جلوه ی رنج رسیدم / با این همه ای شفاف! ای شگرف! مرا راهی از تو به در نیست / زمین باران را صدا می زند، من تو را / پیکرت را زنجیری ِ دستانم می سازم، تا زمان را زندانی کنم / باد می دود، و خاکستر تلاشم را می برد / چلچله می چرخد. گردش ماهی آب را می شیارد. فواره می جهد: لحظه ی من پر می شود (سهراب سپهری) دو. هر چیز را زکاتی ست و زکات عقل، اندوه طویل است. (تذکره الاولیای عطار) سه. حمید حامی - لیلای من کو ؟ چاهار. انگاری دلت گرفته آخدا
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">