مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
دیگر برایم مهم نیست که پاهایم درست وسط لوزی های سنگفرش پیاده رو قرار بگیرد - عاشق دختری شدم که وسط لوزی ها راه می رفت که من را ندید و رفت -   چراغ های قرمز را با لبخندی ملیح نادیده می گیرم - سرم پایین بود و عرض خیابان زیاد که خونم همه ی چراغ ها را قرمز کرد -   و با خیال راحت روی سنگ قبرهای قبرستان راه می روم - یک مرده وزنی ندارد -   هر شب از دیوار وارد اتاق آن دختر می شوم کمی تماشایش می کنم موهایش را می بافم می بوسمش برایش لالایی میخانم چشم هایش که سنگین شدند به قبرستان برمی گردم و برای مرده ها عاشقانه هایم را می خانم حالا یک قبرستان عاشق دختری شده ست که لوزی های پیاده رو را می فهمید هر شب یک سوال مثل روح در فضای قبرستان می چرخد: آیا هیچ مرده ای عاشق پسری شده ست که از وسط لوزی ها راه می رفت ؟   یک. دنیا پر از بدی است. و من شقایق تماشا می کنم. روی زمین، میلیون ها گرسنه است. کاش نبود. ولی وجود گرسنگی، شقایق را شدیدتر می کند. و تماشای من، ابعاد تازه ای به خود می گیرد. من هزارها گرسنه در خاک هند دیده ام. و هیچ وقت از گرسنگی حرف نزده ام. نه، هیچ وقت. ولی هر وقت رفته ام از گلی حرف بزنم، دهانم گس شده است. گرسنگی هندی، سبک دهانم را عوض کرده است. و من دین خودم را ادا کرده ام. (سهراب سپهری – هنوز در سفرم) دو. کلیپ شاعران معاصر
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">