مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
نگاهم که کردی تیر پرتاب شد و دیگر فرصتی برای فرار نبود لبخند زدم تا زیباتر بمیرم        یک. به جایی که بدان سفر نکرده ام، به جایی دور در ورای هر تجربه / چشمان تو سکوت خود را دارند / در ظریف ترین حالت تو چیزهایی ست که اسیرم می کند / چیزهایی چنان نزدیک که نمی توان بدان دست یافت / کوتاه ترین نگاهت به آسانی اسیرم می کند / و حتا اگر همچون انگشتان، خود را بسته باشم / برگ به برگ مرا می توانی بگشایی / به همان سان که بهار نخستین گل سرخش را / به لمسی رازآلود و سبک دست می گشاید / هیچ چیز این جهان که پیش روی ماست / به ظرافت شگفت تو نمی رسد / ظرافتی که / در هر نفس وا می داردم / با رنگ مهر، مرگ و جاودانگی را رنگی دیگر زنم / نمی دانم چه در توست که می بندد و می گشاید / تنها می دانم چیزی در من است که می داند / چشمان تو ریشه دارتر از هر گل سرخ ست / و حتا باران هم چنین دستان کوچکی ندارد (ای. ای. کامینگز) دو. مانی رهنما - شب سرد
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">