مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
تصور کن پسری را که به شیشه ی پنجره ی اتاقش تکیه داده و زیر لب آهنگی قدیمی را زمزمه می کند تصور کن غروب ست و تمام عابران پشت پنجره یک نفرند ... هوا ابری ست و شیشه ی پنجره نم نم خیس می شود تو را آرام با این تصویر تنها می گذارم     یک. هنگامی که روشنایی لرزان شبی تابستانی، پر از تلالو ستاره ها و ماه کامل است، من به اوج آن نازک دلی ای می رسم که از حس دوست داشتن جهان و در عین حال تحقیر این جهان، شکل گرفته است. (کانت) دو. حبیب - من مرد تنهای شبم (اختصاصی برای پسرا)
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">