مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
سلام. امیدوارم خوب و خوش باشی. قبل از هر چیزی بگویم که من برای تمام آدم های کره ی زمین، "حق زندگی به شیوه ی خود (به شرط ضایع نکردن حقوق دیگران) " را قائلم. و این حرف هایی که می گویم، نظر شخصی من ست. و نسخه پیچی و نگاه از بالا نیست. مثل همیشه کنارت نشسته ام و نه مقابلت.    فکر می کنم سه سال پیش بود که یکی از سخنرانی های آقای الهی قمشه ای را گوش می دادم و ایشان در خلال سخنرانی مطلب تامل برانگیزی را مطرح کردند. مضمون این بود که چرا ما فکر می کنیم فقط اول فصل بهار، عیدست؟ یا فقط روزهایی که در تقویم نوشته ست عید فلان، ما جشن می گیریم؟ ما هر روزی که تصمیم بگیریم در آن خوب باشیم و کار خوب کنیم، آن روز عیدست. و باید آن روز را به همدیگر تبریک بگوییم. حتی ایشان معتقد بودند که روزها هم تبریک دارند. و باید مثلا روز شنبه را تبریک گفت. چون می تواند تبدیل به یک عید شود.    آن سخنرانی، به عنوان یک نقطه ی روشن در ذهنم ماند تا این که دیدم بقیه ی بزرگان (مثل دکتر سروش) هم همین عقیده را دارند. بیشتر که فکر کردم، این عقیده برایم پذیرفتنی شد. و از آن به بعد دیگر عاشورا برایم یک روز نیست. دهه ی محرم، معنای قبلیش را برایم از دست داده ست. روزهای شهادت و تولد و عید و عزا، فقط یک نوشته روی تقویم شده اند. سعی می کنم پیام ها را بفهمم و به آن ها عمل کنم.    اگر بتوانم روزهای محرم هیئت می روم. (هیئتی که سخنران باسوادی داشته باشد). ولی چیزی که برایم مهم ترست، پیام ظلم ستیزی عاشوراست. خیلی به شهیدان کربلا ظلم کرده ایم اگر فقط ده روز سیاه بپوشیم و هیئت برویم و شام بخوریم و دسته عزاداری راه بیندازیم ولی بقیه ی سال مان به سکوت در برابر ظالمان بگذرد. چرا باید خیابان ها و هیئت های محرم تبدیل شود به محلی برای نمایش مد (و یا مجالی برای دیده شدن و عقده گشایی عده ای و منبع درآمد برای عده ای دیگر)؟ و تا حد یک مراسم آیینی و عادتی پایین بیاید؟ خیلی اشتباه ست که زیارت عاشورا را مختص روز عاشورا بدانیم. "هذا یوم فرحت" را هر روز باید گفت (اگر قرار به خواندن و گفتن ست). خیلی ها هستندکه در همین مملکت و در روزهایی غیر از ماه محرم، مظلومانه شکنجه می شوند و شهید می شوند یا شده اند. پس چرا فقط محرم به یاد حق خواهی باشیم؟ اگر اسیران کربلا در محرم، سیلی خوردند و تحقیر شدند، اینجا هم کسانی مثل دختران میرحسین (و میرحسین ها)، اوایل آبان ماه و (آبان ماه ها)، این بلا سرشان آمده ست. عکس العمل ما چه بوده ست؟ و چه باید باشد؟    یا مثلا تولد آدم ها. جالب نیست که فقط یک روز خاص، اطرافیانمان را تحویل بگیریم و بهشان هدیه بدهیم و خوشحالشان کنیم. من تولد کسانی را که دوستشان دارم، تبریک می گویم ولی همیشه در طول سال طوری رفتار می کنم و دوستشان دارم که از تبریک تولدم، کمتر خوشحال شوند. (نسبت به رفتارهای قبلیم با آن ها)  بی بهانه و بی تقویم دوست داشتن، خالص تر و خوشحال کننده تر و دلنشین ترست.    یا مثلا روز هوای پاک. اگر هنر کنیم همان یک روز را رعایت می کنیم و 364 روز بقیه را هر کاری که بخواهیم می کنیم.    یا مثلا ماه رمضان. خیلی ها را دیده ام که آن یک ماه را رعایت می کنند و البته دستشان درد نکند و حساب و کتابشان با خدایشان؛ ولی عید فطر که می شود اصلا انگار نه انگار که ماه رمضانی بوده و تمرین و بهانه ای برای بهتر ماندن و ... دوباره همه چیز مثل قبل.     تا سال پیش، هرسال تقویم می خریدم و مرتب مناسبت ها را چک می کردم و هر روز در آن می نوشتم. ولی حالا تصمیم گرفته ام که دیگر "تقویمی" زندگی نکنم. همه ی مناسبت ها را در ذهنم دارم و سعی می کنم همه را هر روز جشن بگیرم و هر ازگاهی هم عزا. (معتقدم پیرو امامی مثل حسین بودن و سالگرد عاشقی کردن و معامله ش با خدا، بیشتر مسرور کننده و شورانگیزست تا ناراحت کننده. بهترست برای خودمان مشکی بپوشیم و عزاداری کنیم که ادعای حسینی بودن داریم ولی در برابر ظلم ظالمان سکوت کرده ایم. وگرنه که برای امام حسین با آن عظمت و معرفت و صلابت، نباید گریه کرد. برای زینبی که بعد از آن همه مصیبت می گوید: "چیزی جز زیبایی ندیدم." عزاداری معنایی ندارد. چیزی که مهم است، "پیام ها و هدف ها" ست. دلیلی که بخاطرش شهید شده اند، خیلی مهم تر از نوع شهادتشان ست.)    دوست عزیزی گفته بود که چرا برای تولد سهراب چیزی ننوشتی. امیدوارم جواب سوالش را گرفته باشد. سهراب برای من هر روز و هر لحظه ست. یک مدل و روش زندگی ست. و نه یک شاعر محبوب که بخواهم فقط روز تولدش برایش بنویسم.
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">