مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
در غروب ابری و دلگیر آسمان    چهار زانو نشسته ام روبروی خدا    و غصه هایم را پهن کرده ام جلوی صورتم    -دردهای جاودانی و غم های کوچکم-    آنهایی را که سبک ترند برمی دارم    می بوسم    و فوتشان می کنم طرف خدا!   و خداوند اشاره می کند    که بگیرند فرشته ها غصه ها را   تا مبادا برگردند   و دوباره بنشینند گوشه ی دلم   تا نشوند دوباره چندمین مشکلم   چند غصه اما   سنگین اند خیلی   و جدا نمی شوند از سفره ی دلم   عاجزانه، نگاه میکنم به خدا   تا کاری کند شاید   خدا هم اما   نگاهم می کند تنها   دریایی اشک باید!  چرا زحمت کشیدید نوشت: جمعه تو دفتر خاطراتم نوشتم خدایا به خاطر داشتن این همه دوستای خوب ممنون! بابت تبریکا و کامنتا و لینک کردناتون بسی مچکرم می باشم!  قابل توجه لینکای عزیزم نوشت: اگه بعد از خوندنه پستام چیزی برای گفتن به نظرتون نرسید نیازی نیست کامنت بذارید. مطمئن باشید در بازدیدا و کامنت گذاشتنای من تاثیری نخواهد داشت! مهم برای من اینه که مطلبمو خوب بخونید!
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">