مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو


   هیچ وقت نتوانسته ام آدم هایی را که به کائنات، به چشم یک موضوع حل شده نگاه می کنند، درک کنم. آدم هایی که سال ها زندگی می کنند، بی آن که برایشان سوالاتی راجع به آمدن، زیستن، رفتن، خدا و ... پیش بیاید. و به نوشته های کتاب درسی یا عقاید پدر و مادرشان اکتفا می کنند. و خیال می کنند که جز آن نیست و نمی تواند هم باشد. تعدادشان هم کم نیست و محدود به طیف فکری خاصی هم نیست. بسیار دیده ام آدم هایی را که به لحاظ عملی، طوری زندگی می کنند که انگار خدایی نیست ولی در پس ذهنشان همان حرف های کتاب درسی است. از همان هایی می گویم که روزهای محرم و شب های قدر، ناگهان دچار تحول و دوگانگی می شوند.
   آدم ها دنبال آرامش اند و نه دنبال حقیقت. و راسل چه خوب گفته است که هیچ چیزی مثل نادانی، امنیت و آرامش نمی دهد. اکثر آدم ها تفکری را انتخاب می کنند که به آن ها آرامش بدهد. بسیار توجیه می کنند و به چیزهایی معتقدند و عمل می کنند که مشابه همان ها در مسلک و آیین دیگری، برایشان خنده دار و ناپذیرفتنی ست.
   تفکرات زیادی انتزاعی را دوست ندارم. خیلی کم اند موضوعاتی که فراعقلی باشند. در برابر خیلی از موضوعات باید چرا آورد و به چالششان کشید. مخصوصا آن هایی را که از شدت قابل دفاع نبودن برچسب "مقدس" خورده اند.
   موضوع دیگر این است که چرا ما از دردها ناله می کنیم ؟ چرا فکر می کنیم که آمده ایم تا لذت ببریم ؟ پیامبر در قرآن گفته که اولا انسان، ضعیف و دوما در رنج آفریده شده است. خیلی از بزرگان و فیلسوفان هم همین نظر را دارند. با آگاهی و درنظر گرفتن این پیش فرض، حالا این ما هستیم که باید بهترین استراتژی را در برابر زندگی اتخاذ کنیم. متداول ترین روش این است که منفعلانه و ضعیفانه بنشینیم تا دردها و شادی ها بیایند و خودشان هم بروند؛ بی آن که در آن ها عمیق شویم. اما دو روش دیگر این است که یا شاد باشیم و تا می توانیم به دردها کم محلی کنیم یا این که دردها را تک تک تجربه کنیم تا در برابر آن ها واکسینه شویم و دیگر هیچ دردی نتواند روی ما اثر بگذارد و بعد به یک شادی عارفانه و مولاناوار برسیم. البته که من راه دوم و سخت تر را ترجیح می دهم.

مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">