مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو



می‌خواست درد را

روی دیوار غار بکشد

آن‌قدر قلمش را بر زمین کوبید

کوبید

کوبید

که آتش کشف شد

می‌خواستم عاشقت باشم

شاعر شدم





یک. توو شبستون ِ چشات، پای پله‌های پلکت، مچ ِ مهتابُ می‌گیرم / اون دمی که گرگ و میش‌ه، با یه گله‌ی شقایق، پیش ِ پای تو می‌میرم / اگه روزُ خواسته باشی، شبُ تا تهش می‌نوشم / می‌زنم به آب و آتیش، با خود ِ خورشید می‌جوشم / زخم ِ خورشیدی ِ تن رو، با شب و شبنم می‌بندم / اگه مقتول ِ تو باشم، دم ِ جون‌دادن می‌خندم / توو شبستون ِ چشات، پای پله‌های پلکت، مچ ِ مهتابُ می‌گیرم / اون دمی که گرگ و میش‌ه، با یه گله‌ی شقایق، پیش ِ پای تو می‌میرم / تو با این نگاه ِ یاغی، قُرُق ِ سینه‌ی مایی / فاتح ِ قلعه‌ی رویا! کی به فتح ِ ما میایی (محمدجان ِ صالح‌علا)


دو. کیهان کلهر - طُرقه


مهدیار دلکش

نظرات  (۱۴)

شعرت عالی بود . دمت گرم !

شعر صالح علا رو با صدای خودش بارها شنیدم از رادیو . اون موقع که هر پنج شنبه مجری بخش شبانگاهی رادیو پیام بود .

پاسخ:
مرسی مرسی
با صدای خودش که عالیه
من هربار میخونم، صدای خودشم میپیچه توی گوشم
فوق العاده مثل همیشه.دست مریزاد جناب دلکش:)
پاسخ:
ممنونم:)
عالی بود عالی :)
ممنون ...
پاسخ:
ممنونم:)
می خواستم شاعر باشم
عاشق شدم ...
پاسخ:
من برعکس:)
خیلی شعرِ قشنگی ـه :)

پ.ن: احیانا آتش "کشف" نشده؟
پاسخ:
بله تصحیح کردم
ممنون

ولی چرا ناشناس؟:)
ماهی بودم
خواستم ماه شوم
آه شدم!
خیلی زیبا

تصویر وبلاگ و لبخند های آرامِ جان دارتان!
پاسخ:
:)
ممنونم از مهرتون
۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۴ بانو ف تک نقطه

خیلی دلچسب بود جناب دلکش :)

پاسخ:
ممنونم:)
عالی :)
پاسخ:
ممنون
اون مشکل هم برطرف شد انگار. نمیدونستم که امکانش هست. ولی بلاگفاییا نیاز به تایید داره کامنتشون الان.
عی جانم....چه پست خوبی بود :))
پاسخ:
ممنونم
۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۵ صَهـبـآ رادفـر
خواهش میکنم :د

نمیدونم، فکرکنم موس رفته رو گزینۀ ناشناس. یا حواسم نبوده، زدم. :)
پاسخ:
بله ممنون:)
کار خودت خیلی قشنگ بود، لذت بردم ازش...
شاد باشی
پاسخ:
مرسی عزیزم
وبلاگ نو مبارک
سلام مهدیار خوب
توی سوسو پی ات رفتم اما مثل باد پیدات کردم...
پاسخ:
سلام مهر عزیز
مهرت پایدار
یکم یادآور این قسمت از هنوز در سفرم بود:
بهاگاواد-گیتا را نسرودند، خودش در واژه ها و آهنگ هایی نشست و شاعرانی را بیدار کرد، و از لب و قلمشان بیرون زد. چیدن، خود به خود هست. پس بر انگشتانی می گذرد و وسوسه شان می کند. پرنده، بهانه ی پرواز است: می پرد، چون زمانی در رسیده که باید پرواز آفریده شود. :-)
پاسخ:
چقدر انتخابتون خوبه. همیشه خوندن هنوز در سفرم، حالم رو خوب میکنه. مثل یه پیامبر نوشته سهراب.
مرسی از کامنتتون:)
چقدر شعرِ جناب صالح علا عالی بود...
پاسخ:
موافقم:)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">