مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو


 شب است 

کافه‌ها تعطیل شده‌اند

صندلی‌ها در سکوت

حرف‌های آدم‌ها را بالا می‌آورند


هربار در تاریکی دست فرو بردم

تاریکی تازه‌ای به دست آوردم

هربار خندیدم

غم تازه‌ای از راه رسید

سال‌هاست از دهان این کلبه

دودی بلند نشده است


قطار چگونه می‌تواند این همه غم را حمل کند

سنگینم

در سکوت جنگل

هوهوی قطاری

چی‌چی غمی

پیچیده است

فقط پرنده‌ها می‌توانند بدون کوله‌ سفر کنند


گل‌های کافه‌ها

دیگر بو نمی‌دهند

گل‌ها بوی‌شان را برده‌اند

در باغ‌های بی‌حصار

در جنگل‌های ساکت دور

آن‌جا که قطارها

کوله‌ها را زمین می‌اندازند

و به آسمان می‌روند





یک. و شاید سیگار / اختراع سرخ‌پوستی بود / که می‌خواست به معشوقه‌اش / پیام کوتاه بدهد. (آریا معصومی)


مهدیار دلکش

نظرات  (۱)

وقتی یک شعر زیباست زیرش چی باید نوشت؟ :)
پاسخ:
همینم خودش خوبه:)

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">