مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباس کیارستمی» ثبت شده است


اساس تمامی هنرها، شعر است. هنر، یعنی کشف و شهود، هویداکردن داده‌های جدید. شعر، ما را به تعالی می‌رساند. به ما کمک می‌کند تا از روزمرگی بگریزیم. و این گریز، همان هنر است. بیان هنری، جهانی را پیش رو می‌آورد که از چشم انسان، پنهان است. به ما اجازه می‌دهد هزاران فرسنگ از زمین فاصله بگیریم و از آن بلندا، به جهان نگاه کنیم.

فقر، یعنی جهانی بدون هنر و بدون شعر.

شعر، در ذات خود، درجه‌ای از ابهام را دربر دارد. طبیعت شعر، ناتمام و تعین‌ناپذیر است و از ما دعوت می‌کند که آن را کامل کنیم، جاهای خالی را پر کنیم، نقطه‌چین‌ها را به هم وصل کنیم. عمر شعر واقعی، همیشه بیشتر از داستان است.


مهدیار دلکش