مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


آرام خوابیده‌ام

مثل کسی که از مردنش مطمئن شده باشد

آرام خوابیده‌ام

و به روزهایی فکر می‌کنم

که دستم می‌توانست روی گونه‌ات سر بخورد

آرام خوابیده‌ام

و کرم‌ها را تماشا می‌کنم

که چشمم را به یکدیگر تعارف می‌کنند

چشمی را که با آن، بارها تماشایت کرده بودم


جای بوسه‌ات

روی بازویم

هنوز گرم‌ست

لب‌هایم

هنوز گرم‌اند

مورچه‌ها روی سینه‌ام راه می‌روند

و از هم‌دیگر

درباره‌ی اختلاف دمای چپ و راست می‌پرسند

"مورچه‌ها!

مورچه‌های نازنین!

از سمت راست شروع کنید

و نگران گرمی سمت چپ نباشید"

و آن‌ها با دریل‌های‌شان مشغول به کار می‌شوند


حالا که این حرف‌ها را می‌زنم

کرم‌ها و مورچه‌ها

هنوز به جمجمه‌ام راه پیدا نکرده‌اند

هرگاه که این حرف‌ها را شنیدی

بدان که آخرین سنگرها هم

به دست آن‌ها افتاده است


عزیزم!

من حاکمی هستم

که آرام خوابیده

و فتح کشورش را

ذره‌ذره

تماشا می‌کند

دشمن به لبخندت رسیده است

به دنج‌ترین گوشه‌ی قلبم


عزیزم!

حالا که این واژه‌ها را می‌شنوی

جنگ به پایان خود رسیده است

من شکست خورده‌ام

و مورچه‌ها و کرم‌ها برده‌اند

مورچه‌ها و کرم‌ها مرا برده‌اند

مورچه‌ها و کرم‌ها تو را برده‌اند





یک. نامش برف بود / تنش، برفی / قلبش از برف / و تپشش / صدای چکیدن برف / بر بام‌های کاه‌گلی / و من او را / چون شاخه‌ای که زیر بهمن شکسته باشد / دوست می‌داشتم (بیژن الهی)


دو. مسعود شعاری - شور عشق


مهدیار دلکش


   در جوامع جهان‌سومی، پرمصرف‌ترین سیستم تربیتی، سیستم تبعیت‌کردن است؛ سیستمی کم‌اثر و ناتوان و درسطح‌نگه‌دارنده. در این جوامع، مردم کار خوب انجام می‌دهند تا پاداش بگیرند و کار خوب را برای خوب‌بودنش انجام نمی‌دهند؛ به نیازمندان کمک می‌کنند تا وجدان‌شان آرام بگیرد؛ عبادت می‌کنند تا ثواب کرده باشند؛ درس می‌خوانند تا نمره‌ی خوب بگیرند.

   در سیستمی که مبتنی بر تبعیت‌کردن است، همواره به قدرت و زور نیاز است؛ همیشه مردم باید از چیزی بترسند تا آن کار موردنظر را انجام دهند و طبیعتاً هیچ‌گاه آن کار، درونی و عمیق نخواهد شد. و به محض برداشته‌شدن عامل فشار و زور، مردم دیگر خود را ملزم به انجام آن کار نمی‌دانند.

   اما سیستمی که پایدارتر و قدرتمندتر است، سیستمی است که در آن، نظام عقیدتی مردم، مستقل است و پایه‌ی آن، خواست و انگیزه‌ی هر فرد برای صحیح‌بودن و خوب‌بودن است؛ انگیزه‌ای که همیشگی است و به نظارت یا زور احتیاجی ندارد. اگر فرد یا عمل یا عقیده‌ای قابل‌قبول باشد، در جان مردم می‌نشیند و نشستنش طولانی و مداوم است.

   طبق آزمایشات روان‌شناسان*، هرچه در برابر انجام رفتاری، پاداش کمتری درنظر گرفته شود، درونی‌شدن آن رفتار، بالاتر بوده و افراد، آن عمل را بهتر انجام می‌دهند. هرچه پاداش، بیشتر باشد، انگیزه و دلیل مردم برای انجام آن رفتار، از خود رفتار به سمت پاداش رفتار، میل پیدا می‌کند.



* روان‌شناسی اجتماعی - الیوت ارونسون

مهدیار دلکش


82



مهدیار دلکش