همیشه فکر کردهام روزی خواهد رسید که من قرار بگیرم، در سر جایم باشم و آنوقت خواهم توانست روشن باشم، دقیق باشم و بستگی خودم را با دوستان به آن نهایت دلپذیر و کمیاب برسانم،
اما همیشه رابطه من با حوالی خودم نازک بوده است...آیا جایی هست که مال من باشد؟
فکر نمیکنم. باید از این توقع بیپایه گذشت.
در اتاق مسافرخانه هم باید شعر گفت.
روی نیمکت پارک هم باید قصه نوشت.
سختگیری را باید جای دیگری خرج کرد.