مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

دونفر لباس‌هایشان را پاره کردند و عشق ورزیدند
تا از سهم ابدیت ما دفاع کرده باشند،
و از جیره‌ی ما از زمان و بهشت،
تا به عمق ریشه‌های ما بروند و ما را نجات دهند،
تا میراثی را زنده کنند که راهزنان زندگی
هزاران سال پیش از ما دزدیده بودند،
آنان لباس‌هایشان را پاره کردند و هم‌آغوش شدند
زیرا هنگامی که بدن‌های عریان به هم می‌رسند
انسان‌ها از زمان می‌گریزند و زخم‌ناپذیر می‌شوند
هیچ‌چیز نمی‌تواند به آنان دست یابد، آنان به سرچشمه بازمی‌گردند
آنجا من و تویی نیست، فردا، دیروز، اسمی نیست ...

هنگامی که دو نفر عشقبازی می‌کنند جهان متولد می‌شود
دیوارهای نامرئی و صورتک‌هایی
که انسان را از انسان دیگر جدا می‌کند
و از خویش،
همه فرو می‌ریزند
در لحظه‌ای عظیم
و ما به یگانگی از دست‌رفته‌مان می‌نگریم،
به انزوای محض انسان‌ بودن،
به شکوه انسان بودن،
شکوه نان را قسمت کردن، آفتاب را و مرگ را قسمت کردن،
به معجزه‌ی فراموش‌شده‌ی زنده‌بودن ...

دوست‌داشتن
عریان‌کردن فرد است از تمام اسم‌ها.

 

مهدیار دلکش