مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

۱ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

.
آلماگل!
اسب‌های سپید از دشت رفتند
برف قله‌ها آب شد
آمد پایین
در چاله‌های کوچکی
زیر سم اسب‌های سیاه
گل‌آلوده شد

آلماگل!
به عشق شک نکن
به لبخندت میان آن همه رنج
به زنده بودن درختان
سنگ‌ها
شک نکن
به این‌که جنین در شکم مادرش
صدای تو را می‌شنود


آلماگل!
تو راز گل‌ها را می‌دانی
تو با روسری گل‌دارت
با لبخندت
یک دشت را در سینه‌ام رویاندی
یک باغ سیب را در رودخانه رها کردی

آلماگل!
قبرستان پر گل من!
مرا در خودت دفن کن
که این قبرستان
دیگر قبر خالی ندارد

 

مهدیار دلکش