مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
هر شب، با یاد ِ تو سر به بالش می گذارم و سفرم را از دشت چانه ات آغاز می کنم.    تپه های لبت را پشت سر می گذارم و از کوه بینی ات بالا می روم. و مست از دیدن ِ رود چشم هایت، دامنه را پایین می آیم. از میان ِ جنگل ابروانت عبور می کنم و به کویر پیشانیت می رسم.    دیوانه وار می دوم تا به آبشار گیسوانت برسم و از آن جا سوار بر امواج خروشانش، به ساحل ِ خوابم می رسم.    آری! این است حال ِ من ِ بی تو!      پیام ِ اخلاقی نوشت: خداوند اسراری دارد که فقط به سحرخیزان نشانشان می دهد!     یه کلام از خود ِ عروس نوشت: سعی کن تو زندگیت هیچ وخ در جواب ِ کسی نگی: ((من هم همین طور!))
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">