مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو


پرم از شور رفتن! رفتن از این خاک غریب! سوی مقصدی که مختصاتش را نمی دانم. سوی مقصدی که در آن من باشم و تو. سوی دیاری که در آن عشق باشد و عشق باشد و ما! جایی که آجر دیوار خانه مان از جنس مهربانی باشد. آنجا که نغمه ی بلبلانش اذانمان باشد و ما بر خاک آن دائم نماز بگزاریم و مدام بگوییم که عجب سرزمینی به ما داده ای ای خدا!                                                                     و بخندیم و گل بکاریم و کبوتر را دانه دهیم و گاو را نوازش کنیم و هم را دوست داشته باشیم و بخندیم! کاش بشود ساکن آن سرزمین شد. چه دیاری باید باشد!

مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">