مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
می دانم چقدر نذر کردی که من دختر باشم چقدر دلت می خواست که موهایم بلند باشد تو دختری شیرین زبان می خواستی که دامن چین چینش، صورتی باشد هربار که با شوق، لباس دخترانه می دوزی صدای درهم شکستن استخوان هایم را می شنوم و هربار نمی شود که دستانت را بگیرم و بگویم: مادر! معذرت می خواهم که پسر شدم هربار که با دیدن دختر بچه ها، حسرت وار ذوق می کنی فحش باران می کنم تقدیر پستم را مادر جان! به دردهایت قسم، من نمی خواستم ببخش که پسر شدم!   + خیلی درده که نه خودت اومدنت رو خواسته باشی نه پدر و مادرت! + پنج شنبه ها به خواب من بیا / که فردایش تعطیل باشم (حدیث لزرغلامی، کتاب اگر زن نبودم قطار بودم) + الهی و ربی! -با این که خیلی از دستت شکارم، اما- من لی غیرک!
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">