آن قدر زندگیت کرده ام
که نگرانم پاهایت از پیاده روی هایمان
درد بگیرد
که دستم
از دستت عرق می کند
و لب هایم
بوی لب هایت را گرفته است
آن قدر زندگیت کرده ام
که بقیه ی شعر را در ِ گوشت می گویم
+ تیتر از روزبه بمانی
+ در دست های چروکیده ی بوته ی گل سرخ / می درخشد / گل سرخی که دیر دیده شد / اگر مقدونی آن را می دید / لشکرش را می ایستاند و / برای ستایش پیاده می شد / حیف که اسکندر این گل را ندید / ممکن بود گل سرخ / او را از این لشکرکشی / به سوی مرگ / می ایستاند (غوکاس سیرونیان – سطر اول را نمی نویسم)
+ هرجا دیواری هست، یا عقل این وری ها کم است یا عقل آن وری ها. (ضرب المثل چینی)
+ وضعیت موبینگ یعنی فضا را طوری تنظیم می کنند که از زندگی سیر شوی و استعفا کنی. آن قدر فشار می آورند که جانت را خلاص کنی. (عباس معروفی – تمامن مخصوص)
+ lara fabian - jetaime in concert ؛ حس خوبی میده بهم شنیدن و دیدنش.
+ بخز بخز که خزانت شوم بخز