تجربهی جدیدیست. از آدمهای غریبهای که کمکم آشنا میشوند تا سختیها و شرایط اسفناکی که باید در پادگان تحملش کنی. خوبیِ پسرها اینست که میتوانند در بدترین شرایط هم شوخطبعی و روحیهی خود را حفظ کنند و خوش بگذرانند. اینکه همگی آمدهاند تا سختی بکشند، اتحاد پنهان و پیدایی را بین آنها ایجاد میکند.
تجربهکردن و سختیکشیدن را دوست دارم؛ طوری زندگی کردهام که راحتتر میتوانم با این روزها کنار بیایم و آنها را بگذرانم. روزهای سربازی، هیچ فایدهای هم که نداشته باشد، باعث میشود که قدردان شوی و از چیزهای کوچک هم لذت ببری؛ از غذایی که همیشه میخوردی و برایت عادی شده بود، به غذایی میرسی که به اندازهی یک کف دست است و به قول خود ارشدهای پادگان، فقط برای زندهماندن داده میشود. در ساعاتی میخوابی و بیدار میشوی که در حالت عادی، هرگز تجربهشان نکردهای و ...
دوران آموزشی من، از پنجشنبه صبح رسماً شروع میشود و من حداقل تا یکماه دیگر، به اینترنت دسترسی نخواهم داشت.