مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو




   فیلمی پر از استعاره‌ و شعر. نیازمند دقت و حوصله برای کشف لایه‌ی دوم و پشتی فیلم.

   تارکوفسکی یک شاعر است؛ یک عارف؛ شاید یک فیلسوف؛ و در آخر، یک کارگردان. او در آخرین فیلمش، از ایمان می‌گوید و امید؛ در عصری که مدرنیته، جای سنت و دین را تنگ کرده است و در حال پس‌زدن آن‌هاست. درختی که اگر با ایمان و امید آبیاری نشود، خواهد خشکید. 

   در آغاز، فقط یک کلمه بود؛ یک راز. و آن شاید خدا بود.


مهدیار دلکش

تارکوفسکی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">