مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

 

در تمام این چندسال، دو زندگی موازی داشته‌ام. در شادترین لحظه‌هایم، خودم را در زندگی ایرانم تصور کرده‌ام. که اگر مانده بودم الان در حال چه کاری بودم. که تولدم چطور می‌گذشت که سال نوام چطور بود. که در انقلاب، کجا بودم و چه کار می‌کردم.

من آدم کنده‌ای هستم. زندگی با تمام قشنگی‌هایش و شادی‌هایم، رنج است برایم. هرجا که زیادی سنگین شوم دکمه‌ی اجکت را می‌زنم و از هواپیما می‌پرم پایین.

گفتم هواپیما، یاد موشک افتادم. هربار که هواپیما می‌خواهد بلند شود، یاد آن آدم‌ها میفتم؛ فرازگاه امام و آخرین لحظات انسان‌هایی بی‌گناه. و همزمان یاد آدم‌های افغانستان می‌افتم که چرخ هواپیما را بغل کردند تا بتوانند فرار کنند. من چرا باید یاد این چیزها بیفتم؟

دیوث‌های اروپایی این چیزها را نمی‌فهمند. یک جهان دارند و آن خودشان است.

 

 

مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">