مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو
"خودم" لج بازترین موجودی است که تا به حال دیده ام. "خودم" ده سال است که نمی خواهد فراموش کند و "من" را هم عاشق نگه داشته است. "خودم" زورش از "من" بیشتر است. "خودم" دیوانه است. "خودم" به معنای واقعیه کلمه دیوانه است. "خودم" "من" را مجبور می کند که توی سالن مطالعه جزوه را ببندد و لولای شکسته ی چاوشی را با بلندترین صدای ممکن گوش کند.   "خودم" می خواهد بمیرد. "خودم" واقعن می خواهد بمیرد. "خودم" بعضی وقتها "من" را هم متقاعد می کند برای دیگر نبودن‌‌٬ اما نمی دانم چرا تا حالا زنده مانده اند. حتمن نفر سومی هم وجود دارد که راضی نمی شود!  "خودم" نترس است. "خودم" از این که شعرهایش در هفته نامه ی اصلاح طلبان دانشگاه چاپ می شود خوشحال است. و به دوستان نگرانش پوزخند می زند! "خودم" می تواند در یک متری استاد هم تیکه بیندازد. فقط "خودم" است که می تواند از استاد تنفس بگیرد. یک ساعت که از کلاس می گذرد٬ همه "خودم" را صدا می زنند و می گویند: تنفس!  "خودم" عاشق تنهایی ست. دوست دارد ساعت ها روی نیمکت بنشیند و به درختان زل بزند. "خودم" گوش تیز می کند تا بفهمد کلاغ های روی درخت به هم چه می گویند. "خودم" صدای گلها را می شنود. "خودم" با درختها و گلها حرف می زند. "خودم" شاعر است و "من" همیشه دوست دارد مثل او باشد. "خودم" در راه دانشکده یک دفعه گریه اش می گیرد و "من" دلداریش می دهد و اشک هایش را پاک می کند. "خودم" خر است. "خودم" حرف های موژان توی کله اش فرو نمی رود و دوست ندارد گوی های بزرگ و شفاف را ببیند. "خودم" دوست دارد خر بماند. چشم های "خودم" آنقدر کم سو شده اند که دورتر را نمی توانند ببینند؛ اگر هم بخواهند!   "خودم" از تکرار متنفر است. "خودم" دوست دارد رها باشد. دوست دارد سبک باشد و بتواند با پرنده ها پرواز کند. "خودم" از آدم هایی که مثل حیوان زندگی می کنند، متنفر است. "خودم" دوست دارد به همه نشان بدهد که چقدر قطره های باران به هم عاشق اند!  "خودم" مهربان است. "خودم" دوست ندارد کسی را اذیت کند. "خودم"هر روز حداقل یک ساعت روی تختش می نشیند و فکر می کند. "خودم" از درس فراری است و همیشه سر این موضوع با "من" حرفش می شود. "خودم" هر وقت کیفش کوک باشد، آهنگ های شاد می گذارد و بچه های اتاق را مجبور می کند که برقصند. "خودم" از همه ی بچه های خوابگاه بهتر می رقصد.  "خودم" از آدم هایی که نقش بازی می کنند، متنفر است. "خودم" خودش است و به همین خاطر خیلی ها دوستش دارند. "من" با همه ی کاستی های "خودم" او را دوست دارد.    پیشنهاد نوشت: لولای شکسته تنها نکته ی قابل اعتنای آلبوم جدید چاوشیه! بگوشیدش حتمن!  بعدن نوشت: وحید پورافتخاری از بروبچ دوچرخه به جمع وب نویسا پیوسته، بهش بسرید!
مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">