آنارکیسم یا آنارشیسم، با ثروتاندوزی، قدرت و مالکیت، و به تبع اون، با کاپیتالیسم، دموکراسی و فاشیسم مشکل داره. آنارکیستها معتقدن که کاپیتالیسم، مردم رو تشویق به خرید چیزایی میکنه که اصلا نیازی بهشون نداره و بهطور کلی، بیعدالتی و فاصلهی طبقاتی رو هر روز بیشتر میکنه. اونا با دموکراسی مشکل دارن، چون معتقدن که اولا به کاپیتالیسم کمک میکنه و دوما، در عمل، ادامهی دیکتاتوریه؛ چون مردم اتوریتهای بر سیاستمدارا ندارن و اونا هر کاری بخوان میکنن.
آنارکیستا میگن کسی نباید به خاطر پولش برتری داشته باشه نسبت به کس دیگه و همه باید بنابر تواناییشون شغلی رو انتخاب کنن و خدمات رایگان به جامعه بدن و هر چیزی رو که میخوان به صورت رایگان از جامعه و مشاغل دیگه دریافت کنن. در واقع در جامعهی مدنظر آنارکیستها، پول وجود نداره و هرکس بنابر نیازش، میتونه صاحب هر چیزی که میخواد باشه. و البته این سیستم، انسانهای فرهیخته و آموزشدیده میطلبه که تفکر آنارکیستی داشته باشن و مشکل ایجاد نکنن یا بیشتر از نیازشون نخوان.
کروپوتکین -از آنارکیستهای معروف- میگه که در جامعهی آنارکیستی، کسی رئیس کسی نیست و هر کس، رئیس خودشه و مردم برای رفع نیازهای دیگهشون کار نمیکنن؛ اونا برای کمک به دیگران و شادی جامعه، کاری رو انجام میدن که توش خبرهن و دوستش دارن.
اون افرادی که جامعه به اونا آنارشیست میگه و کارای خرابکارانه میکنن، میخوان که علیه کاپیتالیسم بجنگن. میخوان بانکا رو آتیش بزنن تا پول از بین بره و فاصلهی پولدار و فقیر، کم بشه. تا به جامعهی آنارکیسمی نزدیکتر بشیم. توی هر تفکری، تندرو وجود داره. ولی حیفه که آنارکیسم رو با تندروهاش فقط بشناسیم.
در حال حاضر، چندین روستا در سرتاسر دنیا، با تفکر آنارشیسمی اداره میشن.