در جنگ
مخروط هایش را
به سمت دشمن پرت می کرد
هیچ تیری
حریف تنه اش نبود
دشمن
خاک را شیمیایی کرد
ریشه های کاج
سست شد
به خانه اش بردند
آسمانش شد سقفی سفیدرنگ
ریشه هایش اما
به تخت عادت نداشت
سیاه شد کم کم
در سکوت مرگبار جنگل
مرد
پیش از آن که بمیرد
یک. ما آمده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم. نیامده ایم که پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلوم تر؛ ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان و نگاه کردنمان و لبخند زدنمان هم مانند تیغ، به گلوی بدکاران و ستمگران برود. ما نیامده ایم فقط به خاطر آن که هم چون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند. (نادر ابراهیمی)