جناب آقای خدا! باید خدمتت عرض کنم تو جدا از این که یه کم دیکتاتوری، خودشیفته و مغرورم هستی. حالا خدا هستی درست! قدرت داری درست، چه می دونم؛ خدایی درست! اما دلیل نمیشه هی چماق کنی بکوبی تو سر ما که. هی بگی "یقدر ما یشا" نمی دونم چی چی یشا. خب آدم فک میکنه خداش از این آدمای بی منطق زورگوئه دیگه. مث اینه که من یه بچه کوچولو گیر بیارم هی بزنم تو گوشش بعد بگم خب من هر کار بخوام می کنم. توام ناامید نشو. سعی کن عادی باشی. من زورم بیشتر باید حرفمو گوش کنی. خب اینجوری نمیشه که خدا. درست نیس.
حالا این همه زور گفتی به کنار. بعد کلاسم می ذاری هی؟! فخر می فروشی واسه ما؟! هی میگی "ایکس، و ما ادراک ما ایکس" ؟ آره ما نمی دونیم چی به چیه. چون عقلمون نمی رسه. ولی تو که می دونی نباید به رخمون بکشی که. اصن یه بار بیا وسط آسمون بگو " آی بنده های من! سلام! من خدام! خسته نباشید. روز خوبی رو براتون آرزو می کنم" بعد برو پیش همون سدرۀ المنتهات بشین خوش بگذرون. باور کن خیلی بهتر میشه همه چی. انقد زور میگی آدم قاطی میکنه دیگه. اون وخ میگی چرا بنده هام بت پرست شدن. چرا فیلان شدن. نمی دونم "فاین تذهبون".
یه کم خداتر باش. یه کم بیا پایین تر. یه کم روابط عمومیتو ببر بالاتر... خدا باید خاکی باشه.
+ شماها یادتون نمیاد؛ یه زمانی خیلی بودم.
+ می چرخم و می چرخونم؛ سیاره ام!