باد
سکوت موهایت را بر هم ریخته است ...
خوشه های گندم
مبهوت به تماشای تو ایستاده اند
و مورچه ها، رها کرده اند
دانه های سنگینی را که بر دهان داشتند
و خورشید بر خلاف مدار زمین می چرخد
تا تماشایت را از دست ندهد ...
تا روسریت را برداشته ای
شب نخواهد شد ...