موهایت را پریشان کن
سارافن گلدارت را بپوش
و بی پروا بخند
هولوکاست
لب های توست
که دنیایی در طلبش سوخته اند
+ من آن ها را که شکست خورده اند / و غمگین اند / دوست دارم / و آن ها را که پیروز شده اند / و باز غمگین اند / دوست دارم (مارینه پطروسیان – سطر اول را نمی نویسم)
+ تفاوت انسان و حیوان، در داشتن نیک و بد و داوری اخلاقی است. و آموزش اخلاق، فقط از راه مصاحبت با افراد اخلاقی و از راه عملی و رفتار امکان پذیر است. (دکتر سروش)
+فرهاد مهراد عزیز میگه که من و تو کم بودیم. و چقدر خوبه حرفاش.
+ آدمی در هر جمع، نخست به تطبیق و همخو شدن با دیگران نیاز دارد. از این رو هر چه جمع بزرگ تر باشد، کسل کننده تر است. هرکس فقط وقتی که تنهاست می تواند آن گونه که خود هست باشد. پس هرکس که تنهایی را دوست نمی دارد، دوستدار آزادی هم نیست. زیرا فقط در تنهایی آزادیم. اجبار، ملازم جدایی ناپذیر هر جمع است. هر جمعی از افراد خود می خواهد که از فردیت خود صرف نظر کنند و هر چه فردیت انسان باارزش تر باشد، چشم پوشی از آن به خاطر جمع دشوارتر است. (آرتور شوپنهاور)
+ سفر، خوب و بد ندارد؛ مثل زخم. (عباس معروفی - تمامن مخصوص)
+ فقط چن لحظه کنارم بشین، یه رویای کوتاه تنها همین / ته آرزوهای من این شده، ته آرزوهای مارو ببین