خونم، تمام چراغ های چهارراه را
قرمز کرده بود
می بینی؟
مرگ همین قدر مسخره است
کلیدت را جا می گذاری
به اتاقت باز می گردی
و ماشینی که قرار بود تو را زیر کند
بدون هیچ مشکلی
به مقصدش می رسد
بزرگ می شوی
ازدواج می کنی
و دخترت نمی داند
که بودنش
به خاطر حواس پرتی توست
یک. هیچ ارزشی بالاتر از آگاهی نیست. آگاهی، بذر الوهیت در توست. وقتی آگاهی به رشد کاملش رسید، تو به تحقق سرنوشت خویش نائل گشته ای. جهان مشکلی ندارد. مشکل، عدم آگاهی توست. از پوسته ی ناآگاهی بیرون آی. نگران ترک جان مباش. جهان چه صدمه ای می تواند به تو برساند ؟ اساس کار مکاشفه ی توست؛ آگاهی توست. (اوشو)
دو. اگه خدا بخواد و زنده باشم، توی ماه رمضون می خوام یه حرکتی راه بندازم که همگی نهج البلاغه رو بخونیم. یه سایت خوب پیدا کردم که می تونیم هر روز چن تا از حکمت های نهج البلاغه رو بخونیم از توش. 360 تا حکمت هست که روزی دوازده تا حکمت اگه بخونیم، یه ماهه تموم ه. حکمتاش کوتاه و یه خطی ه اکثرا. وقتی نمی بره. در عوض کلی میشه یاد گرفت. و به نظرم خیلی بهتر و مفیدتر از روخونی قرآن و نفهمیدنش ه.