به یک اندازه زیبا نشانم می دهند
آینه ی کوچک دستی
آینه ی قدی
دریا
چاله ی کوچک میان کوچه ...
زندگی می کنم
و دل خوش کرده ام به نورها و شیشه ها
به فیلم هایی که پرده ی چشم نوزادان پخش می کند
به چشم های معشوقه ام
که زیباتر نشانم می دهند
به جویبارهایی در بدنش
که عجیب تماشایی اند
حواسم به زندگی هست
و همیشه از خودم می پرسم
آیا ماهی ها
می دانند
که در آب زندگی می کنند ؟
یک. خواندن شعر های شیرین و دلپذیر تو احساس گیاهی را به من می دهد که به سوی نور می روید و تاریکی های خود را از یاد می برم ..از شادی تو دلشادم .. زندگی در برابر تو تنها می تواند مهربان و نیک باشد چون تو در برابر زندگی بسیار مهربان و نیک بوده ای ..تو بسیار بیش تر از آن را که می توانم بگویم می شنوی. تو آگاهی را می شنوی. تو همراه با من به جایی می روی که واژه های من نمی توانند تو را ببرند. (جبران خلیل جبران - عاشقانه های یک پیامبر)