پرواز می کنند
هر درخت را
چون مادرشان دوست می دارند
و حرف های هر شاخه را
خوب می شنوند
ما از شوق پرنده ها چیزی نمی دانیم
نمی دانیم که آواز پرنده ها
پاسخ درختان است
و چرا در موسم کوچ
باد، وزیدن می گیرد
یک. زیباترین ملکه ی جهان نبودم / که آه بکشم / و سربازهای تکه تکه شده بلند شوند / سرزمین تکه تکه شده ام را / پس بیاورند / من بی حواس بودم / مثل دختری / که بدون پیراهن در خیابان راه می رود / مثل بادی که می وزد / و گلدان ها را از روی طاقچه می اندازد / من دهانی نداشتم / که آب بنوشم / و کلمه های گرگرفته را / در حنجره ام / خاموش کنم / عاشق بودم / خیال کردم / با هر پرنده ای که کنار پنجره می نشیند / می خواهی چیزی بگویی (فرناز خان احمدی)