دریا
مدام آدمها و ماهیها را به مرگ میکشاند
اما جاشوها هرروز زودتر از خورشید
به دیدنش میروند
مینشستم
تا شاید از او بارانی ببارد
بارانی که بر سر همه میریخت
شبیه مرغابی
تمام زمین را شنا کردم
با پرهایی خشک
شبیه باد
رفتن شدم
شیطان
به چیزی که نباید
سجده نکرد
نقشی را پذیرفت
که خدا زیباتر به نظر برسد
گاهی فکرمیکنم
هیچکس مثل شیطان
عشق را درک نکردهاست
یک. امروز در قطار / با یک نابغه ملاقات کردم / تقریباً ششساله / کنار من نشسته بود / همانطور که قطار در امتداد ساحل حرکت میکرد / اقیانوس را دیدیم / او به من نگاه کرد و گفت: / "اصلاً قشنگ نیست" / و من اولینبار بود که این را میفهمیدم. (چارلز بوکوفسکی)
دو. علیرضا قربانی - برخیز که پر کنیم