مصاحبهی کامبیز حسینی با گلشیفته را خوب در خاطر دارم؛ رهایی و استواری اندیشهی گلشیفته و بادیلنگوییجش وقتی که در مورد راه انتخابیش صحبت میکرد، من را به او علاقهمندتر از قبل کرد. حس کردم که او سالها جلوتر است و چه خوب که یک قرن در زمان سفر کرد و از ایران رفت.
میدانی اشکال کار کجاست؟ همانجا که اصلا تصمیم گلشیفته را مسئلهی خودمان میدانیم و در موردش صحبت میکنیم. همانجا که خودمان و عقایدمان را کعبه و مرکز دنیا خیال میکنیم و همهچیزها را با آن میسنجیم. خودم هم در این منجلاب بودهام و میدانم که چقدر درستفهمیدن مشکل است در این حالت.
عریانی در جریان بازیگری و یک فیلم بد است؟ این نظر شما است. عریان عکس گرفتن در فلان مجله بد است؟ این نظر شما است. عریانی بد است؟ این نظر شما است و نظرهای شما اصلا برای کسانی که اندیشه دارند و به راهشان فکر کردهاند، مهم نیست. نظرهایتان را برای خودتان نگه دارید عزیزان من؛ قشنگهای اخلاقی! بهشتیان! دیندارهای مسلمانان! اینقدر دستدرازی و زباندرازی نکنید به لایفاستایل دیگران.
اگر در قفس تعصبات و عقایدتان هستید، دیگران را هم در قفس نخواهید. به جای قیل و قال، درِ قفسهایتان را باز کنید. و یا اصلا نه؛ در قفسهایتان آرام بگیرید.