مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو



مثل حرف‌های آخر خورشید

سرخ سرخم

چگونه باید آسمان را ترجمه کرد

که چیزی جا نیفتد؟

من هنوز زنده‌ام

و گاهی برای پرنده‌ها دست تکان می‌دهم


مثل باران

می‌میریم و زنده می‌شویم

در ابرهایی

که دیگر مثل قبل نیستند

که هربار سکوت را بیشتر ترجیح می‌دهند

لاک‌پشتی

مدام تا گلویم بالا می‌آید

و دوباره درون آب می‌افتد

آیا انسان

حرفی‌ بود که باید زده می‌شد؟


پرنده

حرفی نیست

که از دهان آسمان بیرون آمده باشد

زمین

آن گوشی نیست که آسمان آرزویش را داشت

خدایان مدام بین زمین و آسمان پرواز می‌کنند

تا انسان از سردرگمی درآید

انسانی که عینک آفتابی می‌زند

انسانی که چتر می‌خرد


چگونه سر به مهر بگذارم

وقتی که بال‌های خدا باز بازند؟

وقتی که پروازش

لبخندی‌ست بر صورت آسمان


تو را تماشا می‌کنم

و عبادت من، این‌گونه است





یک. کبوتر اشتباه کرده است / چه اشتباهی! / سوی شمال رفت، به جنوب رسید / فکر کرد گندم، آب است / چه اشتباهی! / فکر کرد دریا، آسمان است / و شب، بامداد / چه اشتباهی! / ستاره‌ها، قطره‌های شبنم، / و گرما، برف / چه اشتباهی! / که دامن‌ات، پیراهنش بود، / و دل‌ات، لانه‌اش / چه اشتباهی! / [او بر ساحل خوابید، / تو بر بالای شاخه‌ای.] (رافائل آلبرتی)


مهدیار دلکش

نظرات  (۶)

مرسی شاعرانه گی! :) مرسی حس خوب :)
پاسخ:
:) ممنون از شما
همیشه حس اومدن به اینجا رو دوست دارم.مثلا یاد دوسال پیش میافتم.با اون آهنگ مهتاب تو فانوس رضا یزدانی و آهنگ نوشو محمد نوری یا آهنگای کیهان کلهر....💙💙💙💙💙💙
یاد اون روز کنار میلاد نور میافتم تازگیا...😅
پاسخ:
هوم ...
یعنی این خونه تا کی میمونه؟ نمیدونم
مرسی که همراهی :)
آیا انسان
حرفی بود که باید زده می شد؟

بارها بهش فکر می کنم. به سخت بودنش. به طاقت فرسا بودنش. به لذت هاش حتی. اما در آخر بازم به خودم می گم، انسان، همان حرفی بود که باید زده می شد.(بر طبق منظوری نوشتم که خودم فهمیدم) لب خند.

اجازه هست شعرهای شما رو در وبلاگم بازنشر بدم با نام خودتان؟
پاسخ:
من اما شک دارم

بله باعث خوشحالیم‌ه انتشار شعرم:)
:)
چه خوبه وقتی اینجا به روز میشه. :)
پاسخ:
مهربانید:)
به دلم نشست!
:)
پاسخ:
چه خوب:)
بدتر از همه قستی بود که لاک پشت بالا می آمد...
دردناک
چه اشتباهی!
پاسخ:
دردناک

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">