اگر میخواهید فیلم را ببینید، یادداشت را نخوانید.
خرچنگ، در نکوهش دیکتاتوری و مهندسیکردن انسان و روابط انسانی است.
در ابتدای فیلم، با هتلی مواجه هستیم که تمام قوانینش در جهت تشویق مجردها به همسریابیست و اگر کسی بعد از چهلوپنج روز، موفق به پیداکردن همسر نشود، تبدیل به حیوان دلخواهش خواهد شد. و اگر موفق شد، به همراه همسر و فرزندی که به آنها داده خواهد شد، سوار قایق خواهند شد و به شهر بازخواهند گشت.
مرد قصه، بعد از تلاش نافرجامش برای همسرگزینی، تصمیم به فرار از هتل و پیوستن به گروه تنهایان میکند؛ گروهی که قوانینش دقیقا برعکس قوانین هتل است؛ با همان میزان اجبار و زور. پس از مدتی تعامل مرد قصه با گروه تنهایان، او دلبستهی یکی از زنهای گروه میشود و به دلیل قوانین سرسختانهی گروه، علاقهاش را پنهانی به او ابراز میکند. در نهایت هم از اجبارها خسته میشود و به همراه محبوبش از اجبارها و گروهها فرار میکند تا آنطوری که دوست دارد، زندگی کند.
ایدهی فیلم تازه است و بسیار مناسب برای مردم کشور ما. پیوند میان روابط انسانی و دیکتاتوری، پیوندیست که حتی در صورت موفقیت ظاهری و اولیه، بعد از مدتی پس زده خواهد شد.