هی رییس! تولدت نیست و برات مینویسم. حالا که انتظارش رو نداری، مینویسم.
ما اومدیم توی این دنیا و سیاره؛ درد کشیدیم و دیر یا زود میریم. بعضیامون میفهمیم چی داره سرمون میاد؛ بعضیامون همو میفهمیم. بعضیا هم نه.
ما گربهی مرتضی علی نبودیم رییس. افتادیم و شکستیم. بار دوم سعی کردیم کمتر بشکنیم؛ اما بازم شکستیم. ترَک ترَکیم.
من میمیرم. تو میمیری. مسعود سعیدی هم میمیره. من زود؛ تو دیر؛ اون متوسط .. اما این بودنت، میمونه برای دنیا. لباس قشنگی هستی به تنش.
بهت حق میدم که سهتارت رو بیشتر از من دوس داشته باشی؛ اون چیزایی ازت میدونه که من نمیدونم. ولی عوضش فحشایی رو که من بهت میدم، اون نمیتونه بده. اون نمیتونه به جای سلام بگه: «هوی خر!» اون نمیتونه برای بیان چهارتا مضمون متفاوت، از عبارت «گه خوردی رییس» استفاده کنه و تو با توجه به نوع بیان، مکان بیان، تاکید و مکث بیان و تعداد حروف این عبارت، منظورش رو بفهمی.
تو راست میگفتی رییس! «ما آدما هر کدوممون یه گهی هستیم برای خودمون» طول کشید تا به حرفت رسیدم و حالا ازت ممنونم. خیلی چیزا رو مدیون توام. و اگه نبودی، دنیا یه چیزی کم داشت؛ یه چیز خالص عمیق باحال.