مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

 

هنوز ایستاده‌ام

تنها

در میان اقیانوس

دنیا سمباده به دست

سینه‌‌ی خونینم را صیقل می‌دهد

و هر روز تکه‌ای از من کم می‌کند.

دیگر زاویه‌ای نمانده است.

 

دوست داشتم اسبی بودم

و دست تو قشویم می‌کرد

اما صخره‌ای هستم

پیچ شده به زمین

و موج‌ها گاهی راه نفسم را می‌بندند.

تو اما موج‌ها را دوست داری

در ساحل می‌ایستی روی ذره‌های من

و غروب را تماشا می‌کنی.

 

صدایم به جایی نمی‌رسد

جلبک‌ها پاهایم را بسته‌اند

و زمین -این شوخی بزرگ-

زندانی‌ام کرده است.

 

ای مرغ دریایی که گاهی روی شانه‌هایم می‌نشینی!

کاش بدانی چه نعمتی روی شانه‌هایت داری.

 

 

مهدیار دلکش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">