مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

آب، کم جو؛ تشنگی آور به‌دست

مثل باد

ای دوست! شکر بهتر یا آن‌که شکر سازد؟
خوبیِ قمر بهتر یا آن‌که قمر سازد؟


برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه‌ی ما


پرنده‌ها و کودکان را به آدم‌ها ترجیح می‌دهم.


کسی در من مدام آوازهای غمگین می‌خواند.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

آرشیو

 

دیشب وقتی از سر کار برمی‌گشتم، تصمیم گرفتم از اون یکی خروجی مترو خارج بشم و از مسیری برگردم خونه که هیچ‌وقت نرفته بودم. گه‌گاهی برای مبارزه با روتین، از این کارا می‌کنم. همین‌طوری که حواسم به موزیک بود، یه آقایی با تجربه‌های فراوان، جلوم وایساد که وایسم‌. هندزفیری رو دراوردم و گفتم بله؟ گفت ببخشید شما مال اینجایی؟ گفتم تقریبا، چطور؟ گفت می‌خواستم برم بار کوجوته. می‌دونی کجاست؟ لهجه‌ش می‌گفت که مال کلمبیاست و سنش می‌گفت که بلد نیست از گوگل‌مپ استفاده کنه. گفتم الان برات سرچ می‌کنم. زدم توی گوگل‌مپ و اون همزمان شروع کرد به درددل کردن. گفت قرار دارم دیرم شده. بهم گفته‌ن که توی این خیابونه ولی پیداش نمی‌کنم. خدا خیرت بده. به‍ش گفتم بر اساس گوگل‌مپ، باید پنج دقیقه‌ی دیگه این خیابون رو بری ولی اون سمت خیابونه. برو اون طرف خیابون و همین رو ادامه بده تا برسی. بعد شروع کرد دعا کردن و گفتن اینکه خیلی مهربونی، خدا هرچی می‌خوای بهت بده و ... منم گفتم خواهش می‌کنم کاری نکردم. خوش بگذره. و راهم رو ادامه دادم. توی باقی مسیر به این فکر کردم که این کار ساده، انقدر دعا نیاز داشت؟ چرا انقدر پیرمرد خوشحال شد؟ بعد یادم اومد که من هنوز متر ایران دستمه. به متر اینجا، همین که وایسی برای کسی که نمی‌شناسیش و چیزی رو براش سرچ کنی، خیلی حساب میشه. مخصوصا اگه مهاجر باشه. راجع به مهاجر و نژادپرستی‌های آشکار و غیرمستقیم موجود، خیلی دوست دارم بنویسم و یه روزی توی یه پست جداگونه خواهم نوشت. ولی اینجا خواستم بگم که این قدرشناسی از طرف مهاجر، برای لطف‌های کوچیک آدم‌ها، خیلی دردناکه. پشتش، خیلی تنهایی و درد و گریه‌ی بی‌اشک هست.

و اینکه، دیشب، اینکه اتفاقی مسیرم رو عوض کردم، یه تصادف بود؟ آیا اگه مسیرم رو عوض نمی‌کردم، اون مرد به قرارش می‌رسید؟ کس دیگه‌ای جوابش رو می‌داد؟ یا همه ازش رد می‌شدن؟

 

مهدیار دلکش

نظرات  (۲)

۱۶ دی ۰۳ ، ۲۱:۱۴ هیپنو تیک

دیشب انتخاب شده بودید تا دست خدا روی زمین باشید ....

پاسخ:
مارادونای زمانه‌ات را بشناس!
۱۷ دی ۰۳ ، ۲۰:۳۳ رادیو سکوت

معمولاً آدم وقتی عاجز می‌شه و در اون شرایط، یکی بهش کمک می‌کنه، تشکرش از صمیم قلبه و حتی ممکنه بغض بکنه و گریه‌ش هم بگیره...

پاسخ:
درست میگین

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">